علم غیب

اسلام

اعتقادات شیعه
خداشناسی
توحید توحید ذاتیتوحید صفاتیتوحید افعالیتوحید عبادیصفات ذات و صفات فعل
فروع توسلشفاعتتبرکاستغاثه
عدل الهی
حُسن و قُبحبداءامر بین الامرین
نبوت
عصمت پیامبرانخاتمیتپیامبر اسلاممعجزهعدم تحریف قرآن
امامت
باورها عصمت امامانولایت تكوینیعلم غیبخلیفة‌اللهغیبتمهدویتانتظار فرجظهور • رجعت
امامان امام علیامام حسنامام حسینامام سجادامام باقرامام صادقامام کاظمامام رضاامام جوادامام هادیامام عسکریامام مهدی
معاد
برزخمعاد جسمانیحشرصراطتطایر کتبمیزان
مسائل برجسته
اهل‌بیتچهارده معصومکرامتتقیهمرجعیتولایت فقیه

عِلم غَیب، آگاهی از اموری که در حالت طبیعی برای انسان دست‌یافتنی نیست. خداوند، برخی انسان‌ها را از علم غیب بهره‌مند کرده است. بر اساس آموزه‌های دینی، پیامبران (یا دست‌کم برخی از آنها)، از جمله پیامبر اسلام(ص)، امامان شیعه و برخی از انسان‌های صالح از علم غیب برخوردارند. مقدار و گستره علم غیب در افراد، متفاوت است و بیشترین میزان آن مخصوص پیامبر(ص) و جانشینان اوست.

درباره علم غیب امامان، دو نظر عمده حداقلی و حداکثری در بین متکلمان شیعه رواج داشته است. علمای متأخر شیعه بیشتر به علم غیب غیر محدود امامان معتقدند.

مفهوم‌شناسی

«وَمَا کانَ اللّهُ لِیطْلِعَکمْ عَلَی الْغَیبِ وَلَکنَّ اللّهَ یجْتَبِی مِن رُّسُلِهِ مَن یشَاء؛ »

آل عمران، آیه۱۷۹

غیب در لغت به معنای چیزی است که از حس پوشیده و پنهان است، در مقابل شهود که به معنای چیزی است که با حواس قابل درک است.

غیب در اصطلاح، چیزی است که شناخت آن به کمک اسباب عادی تحقق نمی‌پذیرد.

علم غیب، به معنای غیب‌دانی و غیب‌گویی و آگاهی نسبت به امور پنهان و چیزهایی است که با حواس قابل درک نیستند.

انواع غیب

بنابر یک تقسیم، امور غیبی بر دو نوع است:

  • آنچه با تعلیم و فکر و ریاضت نفس آشکار می‌شود.
  • آنچه دست یافتن به آن، تنها با اذن خداوند ممکن است و اوست که هر کسی را صلاح بداند از آن آگاه می‌کند.

قسم دوم، خود بر دو نوع است:

  • آنچه آشکار نمودنش برای پیامبران و فرستادگان الهی لازم است. معجزات و ادیان و سایر اخبار غیبی از این دسته‌اند.
  • آنچه مخصوص خداوند است و او هیچ کسی را از آن آگاه نمی‌کند. این دسته از اموری غیبی برای غیر خدا قابل مشاهده با حواس ظاهری و یا احاطه فکری و قلبی نیست؛ مانند ذات خداوند.

امکان آگاهی از غیب

همچنین ببینید: عالم غیب

بنابر آموزه‌های اسلامی، خداوند می‌تواند هر کسی را از غیب مطلع و از آنچه واقع شده و یا آنچه واقع خواهد شد، آگاه کند. در قرآن کریم آمده است:

یعْلَمُ مَا بَینَ أَیدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یحِیطُونَ بِشَیءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء (ترجمه: آنچه در پیش روی آنان و آنچه در پشت سرشان است می‌داند و به چیزی از علم او جز به آنچه بخواهد احاطه نمی‌یابند.)

ابن سینا نیز با استناد به تجربه می‌گوید:

همانگونه که در خواب، امکان دست‌یابی و اطلاع از غیب وجود دارد و محقق نیز می‌شود، مانعی در این نیست که در بیداری هم این امر محقق شود.

علم غیب پیامبران

از ویژگی‌های پیامبران که برای ادای رسالت خویش به آن نیاز دارند، آگاهی و علم به امور غیبی است. خداوند پیامبرانش را با وحی از آینده و یا گذشته آگاه می‌کند.

قرآن کریم به آگاهی عیسی بن مریم به برخی امور غیبی تصریح کرده است.

وَأُنَبِّئُکم بِمَا تَأْکلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیوتِکمْ إِنَّ فِی ذَلِک لآیةً لَّکمْ إِن کنتُم مُّؤْمِنِینَ﴿49 (ترجمه: و شما را از آنچه میخورید و در خانه هایتان ذخیره میکنید خبر میدهم مسلما در این [معجزات] برای شما اگر مؤمن باشید عبرت است.)

در سوره جن به این مسئله اشاره شده است که خداوند از میان پیامبرانش، هر پیامبری را که بخواهد و به هر میزانی که صلاح بداند از غیب مختص به خود، آگاه می‌کند.

عَالِمُ الْغَیبِ فَلَا یظْهِرُ عَلَی غَیبِهِ أَحَدًا* إِلَّا مَنِ ارْتَضَی مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ یسْلُک مِن بَینِ یدَیهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا﴿26-27 (ترجمه: عالم به غیب اوست پس جز او کسی غیب نمیداند چون او کسی را بر غیب خود مسلط نمی‌کند* مگر کسی از رسولان را که شایسته و مرضی این کار بداند که خدا برای چنین کسانی از پیش رو و پشت سر حافظانی در کمین می‌گمارد.)

به عقیده برخی مفسران، آیه ۱۷۹ آل عمران نشان‌ می‌دهد که تمام پیامبران از علم غیب آگاه بوده‌اند؛ به ویژه با توجه به این‌که "مِن" در این آیه، بیان‌کننده کسی است که خداوند او را برگزیده است.

علم غیب پیامبر اسلام

گفته‌اند که در میان پیامبران، پیامبر اسلام(ص) به سبب گستره مکانی و زمانی رسالت پیامبری‌اش، از دیگر پیامبران بیشتر به علم غیب دستیابی داشته است. او به اذن الهی به آنچه برای ادای وظیفه‌ رسالت به آن نیاز داشت، آگاه بود.

قرآن کریم از اخباری یاد کرده است که پیامبر اکرم(ص) از آنها آگاه بوده و اشاره دارد که او قبل از رسالت، به این اخبار آگاه نبوده است.

تِلْک مِنْ أَنْباءِ الْغَیبِ نُوحیها إِلَیک ما کنْتَ تَعْلَمُها أَنْتَ وَ لا قَوْمُک مِنْ قَبْلِ هذا (ترجمه: این از خبرهای غیب است که آن را به تو وحی می‌کنیم. پیش از این، نه تو آن را می‌دانستی و نه قوم تو.)

علم غیب امامان

بنابر باورهای کلامی شیعه، از نیازمندی‌های امام، آگاهی کامل به شریعتی است که او حافظ و پاسدار آن از تحریف و مفسر ابهام‌های آن است. اگر امام، چنین آگاهی و علمی نداشته باشد، غرض خداوند از قرار دادن این منصب، به عنوان مبین و حافظ شریعت، نقض می‌گردد. بنابراین لازم است امام به آنچه جهت تبیین دین و حفاظت آن از تحریف نیاز دارد، آگاهی کامل داشته باشد. از آن‌جا که آگاهی به این امور با جامعیت و گستردگی که دارد و با توجه به ضعف‌های انسان، به صورت عادی غیرممکن است، لازم است که پاره‌ای از این علوم، از طریق غیرمرسوم و فرابشری به او برسد.

دیدگاه شیعه درباره علم امام

نوشتار اصلی: علم امام

در نظرگاه شیعه، علم غیب امام معصوم همانند علم پیامبر، از جانب خداوند است؛ بدین صورت که هرگاه بخواهند نزد ایشان حاضر است و به آن آگاهند نه اینکه همواره نزد ایشان به صورت فعلی حضور داشته باشد. این مطلب در ضمن چندین روایت از امامان معصوم‌(ع) بیان شده است که امام اگر بخواهد به چیزی علم پیدا کند، خدا او را به آن امر آگاه می‌سازد.

در روایات شیعه برخی پیشگویی‌ها و خبرهای غیبی امامان شیعه آمده است. برخی از این اخبار در خطبه‌های متعددی از نهج البلاغه بیان شده است؛ مواردی مانند: خبر از ویرانی کوفه، حمله عبدالملک مروان به کوفه خبر از خون‌ریزی و شکم بارگی حجاج بن یوسف ثقفی، خبر از آینده خونین بصره، خبر از حکومت چهار فرمانروای فاسد از پسران مروان و خبر حمله مغولان و جنایت آن‌ها.

دیدگاه متکلمان امامیه

درباره علم غیب امام، برخی از متکلمان از اظهار نظر درباره جزئیات علم امام خودداری کردند اما دیگرانی که در این زمینه اظهار نظر کردند، نظراتشان در دو دسته کلی جای می‌گیرد:

  • علم امام، محدود به مواردی خاص است.
  • علم امام نامحدود است. شیخ مفید این نظریه را به نوبختیان نسبت داده است.

امام صادق(ع):
«'همانا جفر سفید نزد من است، عرض کردم: در آن چیست؟ فرمود: زبور داود و تورات موسی و انجیل عیسی و صحف ابراهیم و حلال و حرام و مصحف فاطمه. و فکر نمی‌کنم که در مصحف چیزی از قرآن باشد. در آن هر آنچه مردم به ما احتیاج دارند قرار دارد- و ما به کسی احتیاج نداریم-، حتی مجازات یک تازیانه و نصف و ربع آن و جریمه خراش در آن هست »

کافی، ج۱، ص۲۴۰

آن دسته از متکلمان که در دسته دوم جای دارند خود بر چند دسته هستند. گروهی معتقدند که علم امام شامل تمام مواردی است که در ایفای وظیفه امامت و رهبری امت به‌آن نیاز دارند. برخی هم معتقدند که علم امامان علاوه بر این، شامل تمام اموری است که در عالم روی داده یا خواهد داد. البته در خصوص این که آیا این علم منوط به درخواست از خداوند است یا امام بالفعل این علم را دارد در میان متکلمان اختلاف وجود دارد. برخی از مصادیق آگاهی‌های امام عبارتند از:

  • علم به کتاب خدا، مطلق و مقید، عام و خاص، ناسخ و منسوخ آن؛
  • علم به کتاب‌های آسمانی دیگر؛
  • علم هر آن‌چه اتفاق افتاده یا در آینده اتفاق خواهد افتاد؛
  • علم به مرگ‌ها و مصیبت‌ها؛
  • علم به همه امور دنیایی و اخروی؛
  • علم به نحوه و زمان وفات و شهادت خویش؛
  • علم به اسرار الهی؛
  • علم به احکام الهی.

راه‌های دست یابی امام به معارف غیبی

بنابر منابع شیعی، امام معصوم از چند راه به آگاهی‌های غیبی دست می‌یابد که عبارتند از:

امام کاظم(ع):
«'علم ما بر سه قسم است؛ علم به گذشته، آینده و حال. اما گذشته، از نوع مفسّر است[که توسط پیامبر(ص) برای ما تفسیر و بیان شده است]. اما علم آینده از نوع نگاشته شده است[که در کتاب جامعه، جفر و مصحف فاطمه درج شده است]. و اما علم حاضر از نوع افکندن در قلب[قذف] یا کوبیدن در گوش‌هاست[نقر] و این قسم، برترین نوع علم ماست[که همان الهام و تحدیث است]. البته[ما، پیامبر نیستیم و بر ما وحی نمی‌شود زیرا ] پیامبری بعد از پیامبر ما ظهور نخواهد کرد. »

کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۶۴

الف. دریافت علوم از طریق پیامبر(ص): در حدیثی از امام رضا(ع) آمده است: علم امام از طریق پیامبر به او رسیده است و پیامبر علم غیب را به واسطه جبرئیل از خداوند گرفته است. در روایتی از امام باقر(ع) نیز آمده است که امامان معصوم، از علومی که خداوند متعال فرشتگان و رسولانش را از آن آگاه نموده است، آگاه است.
این تعلیم به روش‌ها و نحوه‌های مختلفی بوده است:

  • آموزش‌های عادی: بر اساس این نوع از تعلیم، حضرت علی(ع) مانند سایر مردم از سخنان رسول اکرم(ص) بهره می‌برده است هرچند برخی ویژگی‌های او بهره‌ای بیشتر نصیبش می‌کرد.
  • انتقال علوم پیامبر به ائمه از راه‌های غیر عادی: در این قسم از انتقال دانش و علم لدنی حضرت به ائمه معصومین، مردم دیگر مشارکتی نداشته و این راه مختص به آنان است. این راه‌ها عبارتند از:
  1. مانند علومی که در آخرین ساعات عمر شریف پیامبر به حضرت علی(ع) منتقل شد. بر اساس روایات در آن رویداد علومی به ایشان منتقل شد که معادل هزار باب علمی بود به صورتی که از هر بابش، هزار باب دیگر گشوده می‌شد. این علم، شامل علم به رویدادهای گذشته و آینده و علم مرگ‌ها و مصیبت‌ها و قضاوت بوده است. این علم در زمره ودایع امامت شمرده می‌شود که از هر امام به امام بعدی منتقل می‌شود.
  2. از طریق کتاب جامعه: این کتاب که پیامبر(ص) آن را برای حضرت علی می‌فرمود و ایشان نیز آن را می‌نوشت، شامل اخبار و دانش‌های مورد نیاز امام است و از هر امام به امام بعدی منتقل می‌شود.
  3. از طریق کتاب جفر: در این کتاب که بنابر برخی روایات میراث انبیای الهی و جانشینان ایشان است، علم انبیا و اوصیاو علم علمای بنی اسرائیل قرار دارد. همچنین در آن، کتاب زبور داود، تورات موسی، انجیل عیسی و صحف ابراهیم قرار داد.

ب. از طریق مصحف فاطمه: بر اساس برخی روایت‌ها، مصحف فاطمه(س)، مجموعه روایت‌هایی است که در جریان تحدیث فرشتگان(سخن گفتن ) با حضرت زهرا(س) جمع‌آوری شده و در آن اخبار رویدادهای آینده تا روز قیامت وجود دارد و حضرت زهرا آن را برای حضرت علی(ع) بازگو می‌کرده و ایشان آن را یادداشت می‌نموده است. در روایتی از امام صادق‌(ع) بیان شده که مصحف فاطمه، در برگیرنده اخبار آینده است.

ج. از طریق الهام و تحدیث: از حسن بن یحیای مدائنی نقل شده که از امام صادق(ع) پرسیدم: هنگامی که سوالی از امام می‌شود، با چه علمی بدان جواب می‌دهد؟ ایشان فرمود:

گاهی به او الهام می‌شود، گاهی از فرشته می‌شنود و گاهی هر دو.

حکمت علم غیب امامان

محمد رضا مظفر چندین حکمت و علت برای علم غیب امامان برشمرده است:

  • منفعت برای امت اسلام؛
  • افزودن بر قدرت پیشوای اسلامی؛
  • به کمال رسانیدن لطف نصب امامان از سوی خداوند.

دلایل علم غیب امام

بنابر برخی روایت نقل شده از معصومین، امام وارث علم پیامبران و صندوق‌دار علم الهی است. شیعیان به برخی روایات بر اثبات این آموزه استناد می‌کنند؛ از جمله روایتی که رسول اکرم درباره حضرت امیر فرموده است:

«انا مدینة العلم و علی بابها»

بنابر یک روایت، هشام پس از شنیدن جواب‌های امام صادق‌(ع) درباره ۵۰۰ مسئله کلامی گفت: می‌دانم مسائل حلال و حرام در دست شما است و شما از همه مردم به آن داناترید، ولی اینها علم کلام است؟! حضرت صادق‌(ع) در پاسخ فرمود: وای بر تو‌ای هشام! خدای تعالی برای خلقش حجتی قرار نمی‌دهد که همه نیازهای مردم نزد او نباشد.

علم غیب در انسان‌های دیگر

آصف بن برخیا خطاب به حضرت سلیمان:
'«'قالَ الَّذی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکتابِ أَنَا آتیک بِهِ قَبْلَ أَنْ یرْتَدَّ إِلَیک طَرْفُک؛ کسی که علمی از کتاب (الهی) نزدش بود، گفت:» من پیش از آنکه چشمت را بر هم زنی، آن را نزد تو خواهم آورد! »

قرآن کریم، سوره نمل، آیه۴۰

علم غیب چنانکه گفته شد، اختصاصی به پیامبران و امامان معصوم شیعه ندارد و برخی از مراتب آن در انسان‌های دیگر نیز وجود دارد. قرآن کریم به برخی از این افراد اشاره دارد:

شبهات

درباره علم غیب امامان(ع) اشکال‌ها و شبهه‌هایی مطرح است که متکلمان شیعه کوشیده‌اند به آن‌ها پاسخ دهند. برخی از آن‌ها عبارتند از:

  • اگر امامان، عالم به غیب و دارای علم لدنّی‌اند، پس روایت‌هایی که در آن‌ها ایشان تصریح دارند چنین علمی ندارند چیست؟ به عنوان مثال، در حدیثی از امام صادق(ع) در جواب ادعای کسی که می‌گفت امام، عالم به غیب است، فرمود من چنین علمی ندارم و به عنوان شاهد، فرمود کنیزم کار بدی کرده که می‌خواهم او را تنبیه نمایم ولی او را نمی‌یابم.
    • این ایراد ناشی از عدم توجه به مجموع روایت‌های وارد شده از اهل بیت است. بر اساس ادله قرآنی و روایت‌های معصومین، امامان شیعه دارای علم غیب‌اند. بنابراین، روایت‌هایی که محتوای آن‌ها به انکار این ویژگی از ایشان اشاره دارد حتما یا مجعول است و یا از جهت تقیه بیان شده است. شاهد این مطلب نیز ادامه همین روایت است که در اشکال بیان شد. در این روایت، حضرت علم غیب را از خویش نفی نموده‌اند ولی در ادامه که به همراه راوی به مکانی دیگر می‌روند که غیر از ایشان کسی در آن‌جا نیست، با استناد به آیه قران بیان می‌‎کنند که ایشان نه تنها عالم به غیب هستند، بلکه لازم است که حجت خدا چنین علمی را داشته باشند تا بتواند مأموریت و وظیفه خویش را به بهترین وجه انجام دهد.
  • اگر امامان از زمان و علت شهادت خویش باخبر بوده‌اند، وظیفه داشتند که از وقوع آن جلوگیری کنند نه اینکه به محل وقوع آن نیز بروند. مثلا اگر حضرت علی(ع) از ضربت خوردن خویش در شب ۱۹ رمضان در مسجد کوفه خبر داشت، می‌بایست به آنجا نرود. در غیر این صورت، این کار نوعی خودکشی حساب می‌شود.
    • چندین پاسخ به این اشکال داده شده است:
      • امام نسبت به برخی امور که در انجام وظایف امامت و رهبری مسلمانان به آن نیازی نداشتند؛ مانند زمان و علت شهادت خویش، آگاه نبوده است.
      • امام به طور سربسته و اجمال می‌دانست که سرانجام شهید خواهد شد؛ ولی از زمان دقیق شهادت خود آگاه نبوده است.
      • امام هم نسبت به ظاهر امور آگاهی داشته و هم باطن آنها. آنان در مقام علم ظاهری، مکلف به رعایت ظاهر هستند و وظایف اجتماعی خویش را بر اساس این تکلیف انجام می‌دهند، امّا در مقام آگاهی باطنی، بر اساس علمی که خداوند در جهت انجام رسالت و امامت در اختیار آنان قرار داده، از پایان حوادث و جریانات روزگار و از جمله سرنوشت خویش، باخبرند با این حال، امام وظیفه داشت نسبت به ظاهر امور عمل کند نه باطن آنها. به همین جهت، آنان نمی‌توانستند به واسطه علمی که به زمان و مکان وفات خویش داشتند، از وقوع آن جلوگیری کنند.

جستارهای وابسته

پانویس

  1. طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۱۳۴-۱۳۵؛ راغب، المفردات، ۱۴۱۲ق، ص۶۱۶.
  2. سبحانی، مفاهیم القرآن، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۴۰۲-۴۰۷.
  3. جوادی آملی، ادب فنای مقربان، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۴۱۴.
  4. صادقی تهرانی، الفرقان، ۱۳۶۵ش، ج۲۷، ص۱۷-۱۸.
  5. جوادی آملی، ادب فنای مقربان، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۴۱۵.
  6. ابن سینا،الاشارات و التنبیهات، ۱۳۷۵ش، ص۱۵۰-۱۵۱.
  7. طوسی، التبیان، داراحیاء التراث العربی، ج۲، ص۴۵۹.
  8. طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲۰، ص۸۳.
  9. طوسی، التبیان، داراحیاء التراث العربی، ج۳، ص۶۳.
  10. مظفر، ص۱۵.
  11. مظفر، ص۱۶
  12. مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۳ق، ص۳۹.
  13. شریف مرتضی، الشافی فی الامامه، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۱۵-۱۶
  14. خرازی، بدایة المعارف، ۱۴۲۰ق، ج۲‌، ص۴۶.
  15. مظفر، ص۶۲.
  16. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۵۸.
  17. نهج البلاغه، خطبه۱۰۱
  18. نهج البلاغه، خطبه ۱۰۱: ۱۸۹
  19. نهج البلاغه، خطبه ۱۱۶
  20. نهج البلاغه، خطبه ۱۰۲
  21. نهج البلاغه، خطبه ۷۳
  22. نهج البلاغه، خطبه۱۲۸
  23. قراملکی، مقاله علم امام حسین به شهادت خویش
  24. حلی، اجوبه المسائل، ص۱۴۸
  25. مظفر، ص۱۲-۱۳؛ طباطبایی، المیزان، ج۱۸، ص۲۰۷
  26. مفید، اوائل المقالات، ص۷۷
  27. صدوق، الخصال، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۵۲۹.
  28. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۶۰‌-۲۶۱.
  29. مظفر، ص۲۳
  30. کشی،رجال کشی، ص۱۳۴۸
  31. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۶۱.
  32. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۵۸.
  33. طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۳۶۵ش، ج۶، ص۹۵.
  34. مظفر، ص۱۲
  35. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۵۶.
  36. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۵۵.
  37. خرازی،بدایة المعارف، ج۲، ص۴۶
  38. صدوق، الخصال، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۶۴۳.
  39. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۷۵.
  40. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۴۰.
  41. صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۱۱۰.
  42. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۴ق، ج۲۶، ص۱۸؛ صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۱۴۹، ۱۵۰.
  43. مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۴ق، ج۲۶، ص۵۷؛ طوسی،الامالی، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۴۰۸.
  44. مظفر،۲۱-۳۴
  45. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۷۰.
  46. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۹۲.
  47. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۳۴
  48. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۶۲.
  49. سوره آل عمران، آیه ۴۵.
  50. سوره هود، آیات ۶۹-۷۳.
  51. سوره قصص، آیه ۷.
  52. سوره کهف، آیه ۶۵.
  53. سوره توبه، آیه ۱۰۵.
  54. سوره نمل، آیه ۴۰.
  55. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۵۷.
  56. مظفر، ص۶۲
  57. صالحی نجف آبادی، شهید جاوید، ص ۴۵۵-۴۵۶.
  58. مجلسی، مراة العقول، ۱۳۷۰ش، ج۳، ص۱۲۴-۱۲۵.

منابع

  • ابن سینا، حسین بن عبدالله، الاشارات و التنبیهات، قم، نشر البلاغه، ۱۳۷۵ش.
  • جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، قم، نشر اسراء، ۱۳۸۸ش.
  • حلی، حسن بن یوسف، أجوبة المسائل المهنائیة، مقدمه: محی الدین مامقانی، قم، خیام، ۱۴۰۱ق.
  • خرازی، محسن، بدایة المعارف الالهیه فی شرح عقائدالامامیه للمظفر، قم، نشر اسلامی، ۱۴۲۰ق.
  • دهخدا، علی اکبر، لغت‌نامه دهخدا.
  • راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق صفوان عدنان داودی، دمشق و بیروت، الدار الشامیه و‌دار العلم، ۱۴۱۲ق.
  • سبحانی، جعفر، مفاهیم القرآن، به قلم جعفر الهادی، قم، موسسه امام صادق، ۱۴۲۰ق.
  • شریف مرتضی، علی بن حسین، الشافی فی الامامه، الشافی فی الامامة، چاپ دوم، تهران، موسسه الصادق، ۱۴۱۰ق.
  • صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، قم، انتشارات فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۶۵ش.
  • صالحی نجف آبادی، نعمت الله، شهید جاوید، تهران، بی نا، چاپ دوازدهم، ۱۳۶۱ش.
  • صدوق، محمد بن علی بن بابویه، الخصال، قم، نشر جامعه مدرسین، ۱۴۰۳ق.
  • صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، قم، کتابخانه آیت الله نجفی مرعشی، ۱۴۰۴ق.
  • طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، نشر اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
  • طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تحقیق سید احمد حسینی، تهران، کتابفروشی مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
  • طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق:احمد قصیر عاملی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
  • طوسی، محمد بن حسن، الامالی، قم، دارالثقافه، ۱۴۱۴ق.
  • قدردان قراملکی، محمد حسن، کلام فلسفی، قم، انتشارات وثوق، ۱۳۷۸ش.
  • کشی، محمد بن عمر، رجال کشی، مشهد، نشر دانشگاه مشهد، ۱۳۴۸ش.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی‌اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ق.
  • مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، دراالوفاء، ۱۴۰۴ق.
  • مجلسی، محمد باقر، مراة العقول فی شرح اخبار الرسول، تصحیح: سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ سوم، ۱۳۷۰ش.
  • مفید، محمد بن محمد، اوائل المقالات، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.

منابع برای مطالعه بیشتر

پیوند به بیرون